قدرت بزرگ جهانی ( به انگلیسی: Great power ) ، به کشور مستقلی گفته می شود که به داشتن توانایی و خبرگی در اعمال نفوذ در مقیاس جهانی ( در زمان مورد گفتگو ) به رسمیت شناخته شده باشد. قدرت های بزرگ دارای ویژگی های توان نظامی و اقتصادی، و همچنین توان نفوذ دیپلماتیک و نرم برتری هستند که ممکن است باعث شود که قدرت های متوسط یا کوچک تر؛ پیش از انجام اقدامات مورد نظر خود، دیدگاه آن قدرت بزرگ را در نظر بگیرند. نظریه پردازان روابط بین الملل بر این باورند که قدرت بزرگ را می توان با قابلیت ها و توان نظامی، جنبه های فضایی ابعاد، و ابعاد شأن و موقعیت مشخص کرد.
... [مشاهده متن کامل]
در حالی که برخی از ملت ها به طور گسترده ای قدرت بزرگ در نظر گرفته می شوند، هیچ فهرست قطعی از قدرت های بزرگ وجود ندارد. گاهی وضعیت قدرت های بزرگ به طور رسمی در کنفرانس هایی مانند کنگره وین یا شورای امنیت سازمان ملل متحد ( ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، چین و روسیه به عنوان اعضای اصلی و پنج عضو دائم ) به رسمیت شناخته می شوند. بر همین اساس، وضعیت قدرت های بزرگ در گردهم آیی ها و انجمن هایی مانند جی۷ و جی۸ نیز، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به رسمیت شناخته شده است.
نخستین باری که اصطلاح «قدرت بزرگ» ( در اروپا ) مورد استفاده قرار گرفت برای اشاره به قدرت های مهم در دوران پس از ناپلئون اروپا بود. «قدرت های بزرگ» بنیان گذاران «کنسرت اروپا» بودند که ادعای دارا بون حق اجرای مشترک قراردادهای پس از جنگ را داشتند. جداسازی «قدرت های کوچک» از قدرت های بزرگ با امضای پیمان شومون در یدلایمخیرات در ۱۸۱۴ رسمیت یافت. از آن زمان تا کنون، توازن قدرت بین المللی چندین بار دگرگون گردیده به ویژه در طول جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم آشفتگی و چشمگیری بیشتری داشته است. در ادبیات، واژهٔ جایگزین برای قدرت های بزرگ اغلب «قدرت جهانی» یا «قدرت بزرگ» است، اما این جایگزین همچنین می تواند به معنی «ابرقدرت» باشد.
هیچ مجموعه یا تعریفی از ویژگی های یک قدرت بزرگ وجود ندارد. این گونه ویژگی ها اغلب به صورت تجربی، و بدیهی از سوی کارشناسان ارزیابی می شوند. به هر حال، نقطه ضعف این رویکرد، ذهنی و درونی بودن آنست که به ذهنیت و اندیشهٔ فردی متکی است. در نتیجه، تلاش هایی برای دست یابی به برخی از معیارهای مشترک که بتواند برای قدرت بزرگ بودن اساسی باشد صورت گرفته است.
... [مشاهده متن کامل]
در حالی که برخی از ملت ها به طور گسترده ای قدرت بزرگ در نظر گرفته می شوند، هیچ فهرست قطعی از قدرت های بزرگ وجود ندارد. گاهی وضعیت قدرت های بزرگ به طور رسمی در کنفرانس هایی مانند کنگره وین یا شورای امنیت سازمان ملل متحد ( ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، چین و روسیه به عنوان اعضای اصلی و پنج عضو دائم ) به رسمیت شناخته می شوند. بر همین اساس، وضعیت قدرت های بزرگ در گردهم آیی ها و انجمن هایی مانند جی۷ و جی۸ نیز، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به رسمیت شناخته شده است.
نخستین باری که اصطلاح «قدرت بزرگ» ( در اروپا ) مورد استفاده قرار گرفت برای اشاره به قدرت های مهم در دوران پس از ناپلئون اروپا بود. «قدرت های بزرگ» بنیان گذاران «کنسرت اروپا» بودند که ادعای دارا بون حق اجرای مشترک قراردادهای پس از جنگ را داشتند. جداسازی «قدرت های کوچک» از قدرت های بزرگ با امضای پیمان شومون در یدلایمخیرات در ۱۸۱۴ رسمیت یافت. از آن زمان تا کنون، توازن قدرت بین المللی چندین بار دگرگون گردیده به ویژه در طول جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم آشفتگی و چشمگیری بیشتری داشته است. در ادبیات، واژهٔ جایگزین برای قدرت های بزرگ اغلب «قدرت جهانی» یا «قدرت بزرگ» است، اما این جایگزین همچنین می تواند به معنی «ابرقدرت» باشد.
هیچ مجموعه یا تعریفی از ویژگی های یک قدرت بزرگ وجود ندارد. این گونه ویژگی ها اغلب به صورت تجربی، و بدیهی از سوی کارشناسان ارزیابی می شوند. به هر حال، نقطه ضعف این رویکرد، ذهنی و درونی بودن آنست که به ذهنیت و اندیشهٔ فردی متکی است. در نتیجه، تلاش هایی برای دست یابی به برخی از معیارهای مشترک که بتواند برای قدرت بزرگ بودن اساسی باشد صورت گرفته است.