لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
قد کوتاه، ادم کوتاه قد، پیگمی
ضعیف، کوچک، قد کوتاه، ریزه اندام
قد کوتاه
کوتوله، قد کوتاه، وابسته به پیگمی ها
کوتوله، قد کوتاه، وابسته به پیگمی ها
پست، مختصر، ریز، کوچک، کوتاه، خرد، بچگانه، اندک، قد کوتاه، کم، جزئی، معدود، ناچیز، حقیر، درخور بچگی
قد کوتاه
فارسی به عربی
قزم
پیشنهاد کاربران
کوته بال . [ ت َه ْ ] ( ص مرکب ) بمعنی کوته قد باشد چه بال بمعنی قد و قامت هم آمده است . ( برهان ) . پست قامت . کوتاه قد. ( از ناظم الاطباء ) .
کوتاه اندام . [ اَ ] ( ص مرکب ) آنکه قامت وی کوتاه باشد. کوتاه بالا. کوتاه قد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .
مثل میخ طویله ٔ پای خروس ؛ سخت کوتاه بالا. ( یادداشت مؤلف ) .
ریز، قدکوتاه
قد کوتاه : Short
شرت