قحب

لغت نامه دهخدا

قحب. [ ق َ ] ( ع ص ) مرد کلان سال و سرفه زده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( مص ) سرفه زده گردیدن مرد.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). قحاب. رجوع به قحاب شود.

فرهنگ فارسی

مرد کلان سال و سرفه زده

پیشنهاد کاربران

بپرس