قحاد

لغت نامه دهخدا

قحاد. [ ق ِ ] ( ع اِ ) ج ِ قَحَدَ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به قحده شود.

قحاد. [ ق َح ْ حا ] ( ع ص ) مردتنها بی برادر و بی پسر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس