قحاح

لغت نامه دهخدا

قحاح. [ ق ُ ] ( ع ص )ساده بی آمیغ. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). رجل قحاح ؛ مرد ساده بی آمیغ. || اصل کار و خالص و بی آمیغ آن. ( آنندراج ). رجوع به قح شود.

فرهنگ فارسی

ساده بی آمیغ مرد ساده بی آمیغ

پیشنهاد کاربران

بپرس