قثو

لغت نامه دهخدا

قثو. [ ق َث ْوْ ] ( ع اِ ) گشنیز. || ( مص ) گرد کردن مال. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || خیار بالنگ خوردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و فعل آن از نصر است. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس