قتین

لغت نامه دهخدا

قتین. [ ق َ ] ( ع ص ، اِ ) قتیم. ابریشم جوش داده سپید. || زن. || زن خوب صورت نیکو. || مرد . || مرد خوار و ذلیل. || مرد کم طعام. || مرد بی طعام. || نیزه و سنان باریک و کهنه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به ماده بالا شود.

فرهنگ فارسی

قتیم ابریشم جوش داده سپید

پیشنهاد کاربران

بپرس