قتلغ

لغت نامه دهخدا

قتلغ. [ ق ُ ل ُ ] ( اِخ ) ( امیر... ) امیری از امیران شیراز ( 764 هَ. ق ). ( معجم الانساب ص 365 ).

قتلغ. [ ق ُ ل ُ ] ( اِخ ) برادر بایسنقر در مراغه به سال 563 هَ. ق. با سلطان ارسلان بن طغرل مخالفت کرد و اندیشه جنگ داشت. اتابک محمد به حکم سلطان برفت و او را مقهور ساخت. ( تاریخ گزیده چ لندن ص 472 ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) مبارک خجسته .
برادر بایستقر در مراغه بسال ۵۶۳ با سلطان ارسلان بن طغرل بیک مخالفت کرد و اندیشه جنگ داشت .

فرهنگ معین

(قُ لُ ) [ تر ] (ص . ) = قوتلوغ . قوتلوق : مبارک ، خجسته .

پیشنهاد کاربران

قوتلوق پسر آشینا ( آسنا ) گرگ دیگر فرمانده
قتلغ شاه : قتلغ شاه بن عمر شاه ، از ادیبان و دانشمندان قرن هفتم هجری است . در اصفهان ساکن بود و در سال ۶۷۶ ه. ق. به خواهش خواجه شمس الدین جوینی کتاب نظام التواریخ تالیف :ناصرالدین ابوسعید عبدالله بن فخرالدین
...
[مشاهده متن کامل]
ابی القاسم عمربن ابی الحسن علی بیضاوی را کتابت کرد. ( فهرست نسخه های خطی کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران ج۸ ص ۷۴۷ )

بپرس