قتق

لغت نامه دهخدا

قتق. [ ق َ ت ِ ] ( ترکی ، اِ ) قاتق. ( ناظم الاطباء ). ماست و کشک. ( آنندراج ). || ترشی که در آش کنند و نانخورش سازند. ( آنندراج ). رجوع به قاتق شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - ماست و کشک ۲ - ترشیی که در آش کنند و نانخورش سازند .

فرهنگ معین

(قَ تِ ) [ تر. ] (اِ. ) = قاتق : ۱ - ماست و کشک . ۲ - ترشی ای که در آش کنند و نانخورش سازند.

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ فارسی معین واژه ترکی گفت شده
واژه قتق. [ ق َ ت ِ ] ( ترکی ، اِ ) قاتق. ( ناظم الاطباء ) . ماست و کشک. ( آنندراج ) . || ترشی که در آش کنند و نانخورش سازند. ( آنندراج ) . رجوع به قاتق شود.
منبع. لغت نامه دهخدا
قتققتققتققتققتق
خوراک ، آنچه با نان می خورند ، خورشِ نان

بپرس