[ویکی فقه] بیات، نام یکی از قبیله های مهم بیست و دوگانه یا بیست و چهارگانه قوم ترک زبان اغوز، که گاه در منابع مطابق تلفظ ترکی آن، به صورت «بایات» ضبط شده است.
اشتقاق و معنای واژه بیات کم و بیش مبهم است. در زبان ترکی واژه کم بسامدی به صورت بایات وجود دارد که به معنای خدا، و مترادف تنگری و واغان در آن زبان است. ارتباط این واژه با نام قبیله بیات (اگرچه به کلی مردود نیست) سخت بعید می نماید. خواجه رشیدالدین نام قبیله بایات را به معنای با دولت و پرنعمت می داند. اگر نظر وی را صائب بدانیم، به ناچار باید بپذیریم که آن نام از واژه بای ترکی (ه د، بیگلربیگی، ذیل معنای بیگ) به معنای دارا و توانگر مشتق شده که در آن زبان گاه به معنای اشرافی و به ندرت به معنای شوهر نیز به کار رفته است. بای ترکی به زبان مغولی نیز راه یافته، و در این زبان به صورت بایان (توانگر، توانگری، خوشبختی) درآمده است. در این صورت بایات (بیات) می تواند جمع بای ترکی و بایان مغولی باشد؛ زیرا ـ د (= ـ ت، در نقل به فارسی و ترکی) در زبان مغولی یکی از چند نشانه جمع است و هنگام کاربرد این نشانه، واپسین صامت واژه مفرد افکنده می شود و گاه بدون قاعده ای خاص به جای آن ـ چود به کار می رود، اما در گذشته به جای ـ چود، ـ اود به کار می رفت؛ ازآن رو، اگرچه اینک جمع بایان در آن زبان بایاچود است، اما در تاریخ سری مغول به صورت بایا اود آمده است. در جامع التواریخ نیز از قبیله ای مغول به نام بایا اوت یاد شده است که از آغاز کار همراه چنگیزخان بوده اند.هر ۳ نشانۀ جمع در زبان مغولی (ـ نار، ـ س، ـ د یا ـ چود) از زبان های بیگانه و با احتمال بیش تر از زبان ترکی وارد شده است. ـ ت، ـ ث به عنوان نشانه جمع نخست در زبان سغدی به کار می رفته، و در زبان خوارزمی نیز به صورت ـ ثی و ـ د و ـ ث کاربرد داشته است و می دانیم که مغولان آن چنان رابطه ای با سغدیان نداشته اند، تا ابزارهایی دستوری از زبان آنان برگیرند و برعکس زبان مغولی انباشته از واژگان و ابزارهای دستوری زبان ترکی است. بنابراین، آن نشانه جمع بی گمان نخست از سغدی به ترکی و سپس از ترکی به مغولی راه یافته، و نیز «بایان» در یکی از زبان های ترکی ناشناخته و به احتمال قوی یک زبان ترکی گروه «ل /ر۶» وجود داشته که به همین گونه وارد زبان مغولی شده است.
تاریخ
از تاریخ، زیستگاه و چگونگی حیات اجتماعی و اقتصادی بیات های پیش از اسلام آگاهی چندانی در دست نیست، تنها می توان پذیرفت که آنان در عصر تورکوها= کوک ترک ها (سدۀ ۶-۸م) در جمع اغوزها در بخش هایی از مغولستان می زیسته اند. در منابع عصر سلجوقی، به ویژه در روزگار افول دولت آنان ـ که امیران و اتابکان وابسته به قبیله های گوناگون ترک و اغوز و جز آن ها تکاپویی داشتند ـ نامی از بیات در میان نیست و به احتمال بسیار آنان نه همراه سلجوقیان، بلکه همراه سپاه مغول با چنگیزخان یا هولاکوخان و یا پس از آن در عهد ایلخانیان به ایران و به آناتولی کوچ کرده اند. اگرچه فخر خوارزمی در تاریخ خود (۶۰۳ق) از آن قبیله یاد کرده، اما بی گمان مؤلف از منابع مکتوب پیشین یا روایات شفاهی مسافران یا کسان دیگر سود برده است.
← استناد به دو منبع
قبیله های ترکمن در تشکیل دولت صفوی نقش آشکار داشتند و بیشترین سپاه قزلباش را تشکیل می دادند و لقب شاملو (= شامی) و روملوی (= رومیِ) آنان بیانگر آن است که آن ها به روزگار صفویان از شام و آناتولی به ایران کوچیده اند. به عقیده فاروق سومر که این پدیده را به خوبی بررسی کرده است، گروهی از بیات ها نیز در زمره این کوچندگان بوده اند. لقب «شاملو»ی برخی از سرداران بیات دولت صفوی مؤید این نظر اوست، ولی بیات هایی که از آناتولی و شام به ایران آمدند، به طور مطلق بیات خوانده شده اند، نه آق (= سفید) یا اوز (= خاص) بیات که سومر مدعی آن است. افزون برآنکه این بیات ها در بخش های گوناگون قلمرو صفویان پراکنده بودند، اما کانون و زیستگاه ویژه ای نیز داشتند که در برخی منابع «الوس بیات» خوانده شده است و آن منطقه کزاز، کرهرود و انجدان در نزدیکی همدان بود، اما حضور آنان در بروجرد نیز تأیید شده است. نقش طوایف بیات و امرای برجسته آن ها در تاریخ عصر صفوی قابل توجه است. برخی از اینان در اوایل عصر صفوی در جنگ های ایران و عثمانی یا برخی نزاع های داخلی برسر تاج و تخت، سهم عمده ای داشتند و مناصب و امارت های بزرگ می یافتند.
← اعتبار نزد شاه عباس
...
اشتقاق و معنای واژه بیات کم و بیش مبهم است. در زبان ترکی واژه کم بسامدی به صورت بایات وجود دارد که به معنای خدا، و مترادف تنگری و واغان در آن زبان است. ارتباط این واژه با نام قبیله بیات (اگرچه به کلی مردود نیست) سخت بعید می نماید. خواجه رشیدالدین نام قبیله بایات را به معنای با دولت و پرنعمت می داند. اگر نظر وی را صائب بدانیم، به ناچار باید بپذیریم که آن نام از واژه بای ترکی (ه د، بیگلربیگی، ذیل معنای بیگ) به معنای دارا و توانگر مشتق شده که در آن زبان گاه به معنای اشرافی و به ندرت به معنای شوهر نیز به کار رفته است. بای ترکی به زبان مغولی نیز راه یافته، و در این زبان به صورت بایان (توانگر، توانگری، خوشبختی) درآمده است. در این صورت بایات (بیات) می تواند جمع بای ترکی و بایان مغولی باشد؛ زیرا ـ د (= ـ ت، در نقل به فارسی و ترکی) در زبان مغولی یکی از چند نشانه جمع است و هنگام کاربرد این نشانه، واپسین صامت واژه مفرد افکنده می شود و گاه بدون قاعده ای خاص به جای آن ـ چود به کار می رود، اما در گذشته به جای ـ چود، ـ اود به کار می رفت؛ ازآن رو، اگرچه اینک جمع بایان در آن زبان بایاچود است، اما در تاریخ سری مغول به صورت بایا اود آمده است. در جامع التواریخ نیز از قبیله ای مغول به نام بایا اوت یاد شده است که از آغاز کار همراه چنگیزخان بوده اند.هر ۳ نشانۀ جمع در زبان مغولی (ـ نار، ـ س، ـ د یا ـ چود) از زبان های بیگانه و با احتمال بیش تر از زبان ترکی وارد شده است. ـ ت، ـ ث به عنوان نشانه جمع نخست در زبان سغدی به کار می رفته، و در زبان خوارزمی نیز به صورت ـ ثی و ـ د و ـ ث کاربرد داشته است و می دانیم که مغولان آن چنان رابطه ای با سغدیان نداشته اند، تا ابزارهایی دستوری از زبان آنان برگیرند و برعکس زبان مغولی انباشته از واژگان و ابزارهای دستوری زبان ترکی است. بنابراین، آن نشانه جمع بی گمان نخست از سغدی به ترکی و سپس از ترکی به مغولی راه یافته، و نیز «بایان» در یکی از زبان های ترکی ناشناخته و به احتمال قوی یک زبان ترکی گروه «ل /ر۶» وجود داشته که به همین گونه وارد زبان مغولی شده است.
تاریخ
از تاریخ، زیستگاه و چگونگی حیات اجتماعی و اقتصادی بیات های پیش از اسلام آگاهی چندانی در دست نیست، تنها می توان پذیرفت که آنان در عصر تورکوها= کوک ترک ها (سدۀ ۶-۸م) در جمع اغوزها در بخش هایی از مغولستان می زیسته اند. در منابع عصر سلجوقی، به ویژه در روزگار افول دولت آنان ـ که امیران و اتابکان وابسته به قبیله های گوناگون ترک و اغوز و جز آن ها تکاپویی داشتند ـ نامی از بیات در میان نیست و به احتمال بسیار آنان نه همراه سلجوقیان، بلکه همراه سپاه مغول با چنگیزخان یا هولاکوخان و یا پس از آن در عهد ایلخانیان به ایران و به آناتولی کوچ کرده اند. اگرچه فخر خوارزمی در تاریخ خود (۶۰۳ق) از آن قبیله یاد کرده، اما بی گمان مؤلف از منابع مکتوب پیشین یا روایات شفاهی مسافران یا کسان دیگر سود برده است.
← استناد به دو منبع
قبیله های ترکمن در تشکیل دولت صفوی نقش آشکار داشتند و بیشترین سپاه قزلباش را تشکیل می دادند و لقب شاملو (= شامی) و روملوی (= رومیِ) آنان بیانگر آن است که آن ها به روزگار صفویان از شام و آناتولی به ایران کوچیده اند. به عقیده فاروق سومر که این پدیده را به خوبی بررسی کرده است، گروهی از بیات ها نیز در زمره این کوچندگان بوده اند. لقب «شاملو»ی برخی از سرداران بیات دولت صفوی مؤید این نظر اوست، ولی بیات هایی که از آناتولی و شام به ایران آمدند، به طور مطلق بیات خوانده شده اند، نه آق (= سفید) یا اوز (= خاص) بیات که سومر مدعی آن است. افزون برآنکه این بیات ها در بخش های گوناگون قلمرو صفویان پراکنده بودند، اما کانون و زیستگاه ویژه ای نیز داشتند که در برخی منابع «الوس بیات» خوانده شده است و آن منطقه کزاز، کرهرود و انجدان در نزدیکی همدان بود، اما حضور آنان در بروجرد نیز تأیید شده است. نقش طوایف بیات و امرای برجسته آن ها در تاریخ عصر صفوی قابل توجه است. برخی از اینان در اوایل عصر صفوی در جنگ های ایران و عثمانی یا برخی نزاع های داخلی برسر تاج و تخت، سهم عمده ای داشتند و مناصب و امارت های بزرگ می یافتند.
← اعتبار نزد شاه عباس
...
wikifeqh: قبیله_بیات