[ویکی فقه] قبض ، مصدر ثلاثی مجرد از « قبض ، یقبض » و در لغت به معنای به دست گرفتن و به معنای گرفتن با تمام کف دست آمده است . و همچنین به معنای
تملیک ، تملّک و تصرّف و جمع شدن به کار رفته است .
قبض در لغت اخذ مطلق یا گرفتن به دست یا گرفتن به تمام کف می باشد.
معنای اصطلاحی قبض
این واژه در
فقه و
حقوق به معنای واحد و مشابهی به کار می رود و به طور کلی ، اصطلاح قبض
حقیقت شرعیه ندارد بلکه بر معنای لغوی و عرفی خود باقی است و در کتاب یا سنّت یا موارد اجماع، هر جا که لفظ قبض استفاده شده ، در حقیقت به معنای عرفی آن رجوع می کند که همان استیلای عرفی و استقلال است ، چه به وسیله دست صورت گیرد ، چه با خط نوشته شود و اگر مرکب باشد بر آن سوار شود .در اصطلاح ،قبض در غیر منقول به
تخلیه تفسیر شده است.فقهای عظام هم چنان که در
مکاسب می نویسد به اتفاق آراء این تفسیر را پذیرفته اند.
← ماهیت قبض در غیر منقول
۱. ↑ نهایة اللغة ماده قبض ۲. ↑ مکاسب شیخ انصاری،ص۳۰۹ .۳. ↑ حدائق الناضره،ج۵،ص۱۲۵۴. ↑ مکاسب شیخ انصاری ص۱۲۵ .۵. ↑ حدائق الناضره ج۵ ص۱۲۵.۶. ↑ المغنی ابن قدامه ج۴،ص۲۵۰ ۷. ↑ تذکرة الفقهاء ج۲،کتاب بیع۸. ↑ مکاسب شیخ انصاری ص۳۰۹
منبع
...
[ویکی الکتاب] معنی
مَّقْبُوضَةٌ: گرفته شده ( قبض به معنی گرفتن چیزی و کشیدن آن به طرف خویش است)
معنی
یُتَوَفَّوْنَ: میرانده می شوند- به تمام وکمال قبض روح می شوند (ازمصدر توفی به معنای رساندن حق به صاحب آن است ، البته رساندن بطور کامل و چون به هنگام قبض روح نیز روح که در اصل همه چیز انسان محسوب می شود گرفته می شود، این کلمه به کار گرفته می شود )
معنی
قَبَضْتُ: گرفتم( قبض به معنی گرفتن چیزی و کشیدن آن به طرف خویش است)
معنی
قَبَضْنَاهُ: آن را گرفتیم ( قبض به معنی گرفتن چیزی و کشیدن آن به طرف خویش است)
معنی
یَقْبِضُ: تنگ می گیرد - می گیرد ( قبض به معنی گرفتن چیزی و کشیدن آن به طرف خویش است)
معنی
یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ: امساک می ورزند - بخل می ورزند ( قبض به معنی گرفتن چیزی و کشیدن آن به طرف خویش است)
معنی
مَّلَکُ ﭐلْمَوْتِ: فرشته مرگ (فرشته ای که مأمور قبض روح است وبا نامهای عزرائیل و تریال نامیده شده است)
معنی
تَتَوَفَّاهُمُ: جان آن ها را می گیرد -روحشان را می گیرد(ازمصدر توفی به معنای رساندن حق به صاحب آن است ، البته رساندن بطور کامل و چون به هنگام قبض روح نیز روح که در اصل همه چیز انسان محسوب می شود گرفته می شود، این کلمه به کار گرفته می شود )
معنی
یَتَوَفَّاکُم: جان شما را می گیرد -روح شما را میگیرد (ازمصدر توفی به معنای رساندن حق به صاحب آن است ، البته رساندن بطور کامل و چون به هنگام قبض روح نیز روح که در اصل همه چیز انسان محسوب می شود گرفته می شود، این کلمه به کار گرفته می شود )
معنی
یَتَوَفَّاهُنَّ: جان آن زنان را می گیرد(ازمصدر توفی به معنای رساندن حق به صاحب آن است ، البته رساندن بطور کامل و چون به هنگام قبض روح نیز روح که در اصل همه چیز انسان محسوب می شود گرفته می شود، این کلمه به کار گرفته می شود )
معنی
یَتَوَفَّوْنَهُمْ: آنان را بمیرانند - جان آنها را بستانند(ازمصدر توفی به معنای رساندن حق به صاحب آن است ، البته رساندن بطور کامل و چون به هنگام قبض روح نیز روح که در اصل همه چیز انسان محسوب می شود گرفته می شود، این کلمه به کار گرفته می شود )
معنی
یُتَوَفَّیٰ: میرانده می شود(ازمصدر توفی به معنای رساندن حق به صاحب آن است ، البته رساندن بطور کامل و چون به هنگام قبض روح نیز روح که در اصل همه چیز انسان محسوب می شود گرفته می شود، این کلمه به کار گرفته می شود )
معنی
یَتَوَفَّی: می میراند (ازمصدر توفی به معنای رساندن حق به صاحب آن است ، البته رساندن بطور کامل و چون به هنگام قبض روح نیز روح که در اصل همه چیز انسان محسوب می شود گرفته می شود، این کلمه به کار گرفته می شود )
معنی
یَقْبِضْنَ: می بندند - بسته می کنند ( قبض به معنی گرفتن چیزی و کشیدن آن به طرف خویش است. عبارت "أَوَلَمْ یَرَوْاْ إِلَی ﭐلطَّیْرِ فَوْقَهُمْ صَافَّاتٍ وَیَقْبِضْنَ مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا ﭐلرَّحْمَـٰنُ" یعنی : آیا ندانسته اند که پرندگان بالای سرشان را در حالی ک...
تکرار در قرآن: ۹(بار)
گرفتن. راغب گوید: قبض گرفتن شیء است با تمام دست.«قَبْضُ الْیَدِ عَلَی الشَّیْء» جمع کردن و گره کردن دست است بعد از اخذ شیء، «قَبضُ الیَدِ عَنِ الشَّیءِ» جمع کردن دست است پیش ا ز اخذ، و آن به معنی امساک از اخذ شیء است. . سپس آن را به آسانی به طرف خویش گرفتیم. . خداوند تنگ میکند و بسط میدهد و به سوی او برگشته میشوید. قبض در آیه به معنی امساک است که در اول گفته شد. . مراد از قبض جناح چنانکه گفتهاند جمع کردن آن است و مجموع صف جناح و قبض آن، عبارت اخرای پرواز است زیرا پرواز ان است که پرنده بال خود را مرتبا بگشاید و جمع کند یعنی آیا نگاه نکردند به پرندگان بالا سرشان که پرواز میکنند. * . «قَبْضَة» مصدر است به معنی مقبوض و مقبوض چیزی است که در دست گرفته شود و آن کنایه از تسلط تام بر شیء است از مقبوض بودن زمین و مطوی بودن سموات بدست میآید که مراد از آن دو قطع شدن اسباب و وسائل مادی و ظهور حکومت مطلقه و تدبیر منحصر خداست یعنی: زمین همهاش روز قیامت در قبضه و در تسلط خداست و آسمانها به قدرت او به هم پیچیدهاند قید«یَوْمَ الْقَیمَةِ» ظاهرا برای آن است که ظهور تسلط مطلقه خدا در آن روز است و در دنیا آن ظهور را ندارد. . «قَبْضَة» به معنی مقبوض است یعنی: دانستم آنچه را که مردم ندانستند مشتی از اثر رسول را برگرفتم سپس آن را انداختم. رجوع شود به «اثر».