قبرونیا. [ ق َ ] ( اِخ ) جائی است. مؤلف معجم البلدان گوید: گمان میکنم از نواحی جبل است. ابن ابی ثیاب در روز مهرگان طلیعه قصیده ای را برایم خواند که نام قبرونیا در آن آمده است : أقبرونیا طلت نداک ید الطل و حیا الحیا المشکور تالک من تل و از ابتداء به ذکر قبر تطیر زد و نسبت به آن روز و آن شعر مکدر و بدبین گردید. ( معجم البلدان ).