- در قبال آن ؛ در برابر آن.
قبال. [ ق ِ / ق َ ] ( اِخ ) کوه بلندی است در بادیه ، درسرزمین بنی عامر. ابن جنی آن را بفتح قاف روایت کرده و گوید: این کوه نزدیک دومةالجندل است :
فوحش نجد منه فی بلبال
یخفن فی سلمی و فی قبال.
متنبی.
یجتزن اودیةالنصیع جوازعاًأجواز عین ابا فنعف قبال.
کثیر ( معجم البلدان ).