قباح
لغت نامه دهخدا
قباح. [ ق َ ] ( ع اِ ) پیوندجای ساق و ران. ( منتهی الارب ). قبیح. رجوع به قبیح شود.
قباح. [ ق ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ قبیح و قبیحة. ( ناظم الاطباء ). زشتیها.
فرهنگ فارسی
( صفت ) جمع قبیح و قبیحه .
پیوند جای سابق و ران قبیح
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید