قباتی

لغت نامه دهخدا

قباتی. [ ق َ تی ی ] ( ص نسبی ) شبه نسبت است به قبات. ( سمعانی ). رجوع به قبات شود.

قباتی. [ ق َ تی ی ] ( اِخ ) عبدالصمدبن ظفربن قبات حلبی مکنی به ابونصر از محدثان و مردی صالح بوده و به سماع حدیث میل وافر داشته. سمعانی گوید: وی با ما از استادان حدیث شنیده و از بزرگانی چون ابوالمعالی محمدبن یحیی بن علی قرشی قاضی و ابوالحسین علی بن عبدالرحمان بن عیاض صوری و جز ایشان احادیث نوشته من او را به سال 439 هَ. ق. ترک کردم و در این سال او در قید حیات بود. ( سمعانی ).

پیشنهاد کاربران

بپرس