قبا ساختن. [ ق َ ت َ] ( مص مرکب ) قبا کردن. پیرهن چاک کردن : تا مگر وصل تو یک شب وصله کارم شوددر فراقت پیرهن را ساختم در تن قبا.سلمان ساوجی.رجوع به قبا کردن شود.