قاپان

لغت نامه دهخدا

قاپان. ( ترکی اِ ) قپان. کپان :
یکی دیبا فروریزد ز رزمه
یکی دینار برسنجد بقاپان.
عنصری.
رجوع به قپان شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ترازویی که یک پله دارد و بجای پله دیگر سنگ را از شاهین آن آویزند قسطاس .

پیشنهاد کاربران

دوست گرامی یاد باشه من این دادم بدن اینکه بخوان سر کسی منت بگذارم
قاپان. ( ترکی اِ ) قپان. کپان :
یکی دیبا فروریزد ز رزمه
یکی دینار برسنجد بقاپان.
عنصری.
رجوع به قپان شود.
منبع. لغت نامه دهخدا
قاپان کلمه ای تورکی است که نوعی ترازو می باشد لغتنامه های دهخدا شاهمرسی تورکی گفته اند

بپرس