قامیشله

لغت نامه دهخدا

قامیشله. [ ل َ ] ( اِخ ) نیستان. یکی از آبادیهای حومه ٔشهر سنندج. ( واژه های نو فرهنگستان ایران ). دهی از دهستان خورخوره بخش دیواندره شهرستان سنندج. در 1000 گزی باختر دیواندره و 20000 گزی جنوب باختری خورخوره واقع است. موقع جغرافیائی آن کوهستانی سردسیر است. 14 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

قامیشله. [ ل َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سرشبوه بخش مریوان شهرستان سنندج. در 44000 گزی شمال خاوری دژ شاهپور و 8000 گزی شمال خیاره واقع است. موقع جغرافیائی آن کوهستانی سردسیر است. 100 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه ها و محصولات آن غلات ، لبنیات ، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری است ، راه مالرو و صعب العبور و پاسگاه مرزبانی دارد. در کوه این ده غاری وجود دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

قامیشله. [ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سرشبوه بخش مرکزی شهرستان سقز. در 53000 گزی جنوب سقز و 3000 گزی باختر شیبانجو واقع است. موقع جغرافیائی آن کوهستانی و سردسیراست. 50 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصولات آن غلات ، لبنیات ، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس