قامه

لغت نامه دهخدا

قامه. [ م ِه ْ ] ( ع ص ) شتر رونده در زمین. || شتر سردر هوادارنده. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ج ، قُمَّه ْ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

قامه.[ م َ ] ( ترکی ، اِ ) خنجر کلان گرجی. ( ناظم الاطباء ).

قامه. [ م َ ] ( اِخ ) نام کوهی است در نجد. ( معجم البلدان ج 7 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) خنجر کلان گرجی .
نام کوهی است در نجد .

فرهنگ معین

(مَ یا مِ ) یکی از اجزا و عناصر خاتم .

پیشنهاد کاربران

قامه خزینه در واقع چیزی شبیه به کفشور یا سیفون امروزی بوده که آب را از خزینه خارج می کرد. در حمام های قدیمی، این دریچه معمولاً یک درپوش فلزی یا سنگی داشت که با کشیدن یا بلند کردن آن، آب خزینه تخلیه می شد.
...
[مشاهده متن کامل]

شاید �قامه� به طناب یا وسیله ای اشاره دارد که به نوعی به تخلیه آب کمک می کرده، شبیه به عملکرد ابتدایی یک کفشور یا سیفون. اما برخلاف سیفون های مدرن که با فشار دکمه یا مکانیزم خاصی کار می کنند، این ابزار در حمام های قدیمی تر دستی و ساده تر بود و به نیروی انسانی نیاز داشت.
راوی داستان شازده حمام اثر محمد حسین پاپلی یزدی ( که در کودکی این کار را انجام می داد ) تصور می کرد که فقط ادرار خودش از خزینه خارج می شود، درحالی که در واقع آب کل خزینه جریان پیدا می کرد.
قسمتی از متن کتاب:
من به محض آن که وارد صحن حمام میشدم لنگ را از کمرم باز میکردم و داخل خزینه می پریدم چون آب ولرم بود فوری ادرارم را ول میکردم توی آب خزینه. من از زیر آب قامه خزینه را میکشیدم و فکر می کردم که ادرار من جدا از آبهای دیگر از خزینه خارج می شود.

قامه ( Crankarm ) : [ قطعات دوچرخه ] قامه چپ برای انتقال نیرو از پنجه رکاب چپ به میل توپ تنه به کار می رود و از قامه راست برای انتقال نیرو از میل توپ و قامه راست به طبق ها استفاده می شود.

بپرس