قامرون

لغت نامه دهخدا

قامرون. [ م َ ] ( اِخ ) ( جبال... ) کوههائی است بر زمین هندوان. ( التفهیم ص 198 ). در همه نسخ فارسی و عربی التفهیم به همین شکل قامرون با نون و در کتاب تحقیق ماللهند ص 58 ( جبال قامرو ) بدون «ن » و در اصل سانسکریت این طور است Kamarupa. ( پاورقی التفهیم چ جلال همائی ص 198 ). ملکی است بر مشرق هندوستان پادشائی او را قامرون خوانند آنجا کرگ بسیار است و معدن های زر بسیار است و از او سنباده و عود تر خیزد نیک ، صنف پادشائی قامرون است مندل شهری از آن و این هر دو شهر [ صنف و مندل ] بر کران دریا است. ( حدود العالم ). رجوع به کامرون شود.

فرهنگ فارسی

شهریست در آسام کامرون : [ ملکی است بر مشرق هندوستان پادشای او را قامرون خوانند ... ] ( حدود العالم .چا. دانشگاه ۶۴ ) ورک . تعلیقات مینورسکی بر حدود - العالم ( انگلیسی ) ص ۲۴٠.
کوههائی است بر زمین هندوان .

پیشنهاد کاربران

بپرس