قال کردن

لغت نامه دهخدا

قال کردن. [ ک َدَ ] ( مص مرکب ) گفتگو کردن. گپ زدن. همهمه نمودن. حرف زدن. || نغمه خواندن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - گفتگو کردن گپ زدن ۲ - همهمه کردن هیاهو کردن ۳ - نغمه خواندن .

مترادف ها

smelt (فعل)
گداختن، گداخته شدن، قال کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس