قاقالیا

لغت نامه دهخدا

قاقالیا. ( معرب ، اِ ) بعضی گفته اندکه آن بقلةالاوجاع است و شاید غیر از آن باشد. نباتی است برگ آن سفید و بزرگ و ساقی از وسط برگ آن ایستاده روئیده و بر آن گلی است شبیه به گل نباتی که آن را بروانیا نامند و چون گل آن ریخت حبی از آن ظاهر میگردد و آن را بیخی است باقوت ، مجففه و بی لذع. این گیاه در کوهستان میروید. طبیعت آن گرم و تر است. آشامیدن نقوع بیخ آن در شراب و مضغ آن نیز ناشتا جهت رفع خشونت قصبه ریه و مری و سرفه نافع، جهت آنکه جوهر آن غلیظ است و چون مانند کتیرا در شراب بخیسانند که غلیظ گردد و یا لعوق از آن سازند و یا مضغ نمایند، بیخ آن را از آن عصاره ای برمی آید و نافع است امراض مذکوره را و قائم مقام رب السوس است. و حب آن را چون نرم بکوبند و با قیروطی ممزوج نموده بر صورت بمالند باعث تجدید و مانع لذع و تشنج آن است. ( مخزن الادویة ).

پیشنهاد کاربران

بپرس