[ویکی فقه] در این مقاله قاعده لاضرر از دیدگاه امام خمینی بررسی می گردد.
در روزگـار غیبت، فقهای اسلام، با الهام و بهره وری از منابع و متون اسـلامی ، قـواعـد فقهی بسیاری را بیرون آورده و عرضه کرده اند قاعده هـایـی کـه گـاه در یـک بـاب و گـاه در چند باب و گاه در سرتاسر فقه کـاربـرد دارنـد. قـاعده هایی که به فقه نشاط و شادابی و پویایی می بخشند و فقیه را در پاسخ گویی به پرسشهای نوپیدا یاری می رسانند.
فرق قاعده فقهی با اصولی
فـرق اسـاسی قاعده ها و ترازهای فقهی با قاعده های اصولی در این است کـه: قـاعـده های فقهی خود احکامند، نه میانجی کشف احکام. هر چند بر مـبـنـای آن فـتـواهای بسیاری از فقیه صادر می شود؛ اما قواعد اصولی واسطه و ابزار کشف حکم اند. تـفـاوت آن با دیگر احکام به این است که این قواعد، فراگیرند، برخلاف دیـگـر احـکام شرعی که به مورد روشن و شناخته شده ای اختصاص دارند و از بـرابرسازی قواعد بر نمونه ها و مصداقهای آن، می توان احکام شرعی بـسیاری را به دست آورد. قواعد فقهی و دیگر احکام شرعی در بهره گیری از تراز و قاعده های اصولی یکسانند.قاعده های فقهی که در سرتاسر فقه بدان استناد می شود و در بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی نیز، می تواند کارساز باشد، قاعده لاضرر است.
اهـمـیت قاعده لا ضرر
اهـمـیت قاعده یاد شده به اندازه ای است که شماری از متفکران اسلامی ، از آن بـه عـنوان راز و رمز هماهنگی اسلام با پیشرفتها و توسعه فرهنگ یاد کرده اند، از باب نمونه، شهید مطهری، می نویسد:(یـکی دیگر از جهاتی که به این دین خاصیت تحرک و انطباق بخشیده و آن را زنـده و جـاوید نگه می دارد، این است که یک سلسله قواعد و قوانین در خـود ایـن دیـن وضـع شـده که کار آنها کنترل و تعدیل قوانین دیگر اسـت. فـقـهـا ایـن قـواعد را قواعد (حاکمه) می نامند، مانند: قاعده ( لاحرج) و قـاعـده: (لاضرر) که بر سرتاسر فقه حکومت می کنند. کار این سـلـسـلـه قواعد کنترل و تعدیل قوانین دیگر است. در حقیقت اسلام برای ایـن قـاعده ها نسبت به سایر قوانین و مقررات خود حق ( وتو ) قأل شده است.) قـاعـده لاضرر، از تراز و قاعده هایی است که از دیرباز فقهای اسلام از آن بـحـث کـرده انـد. در سده های اخیر، شماری از فقیهان، از جمله ملا احـمـد نـراقـی، مـیرفتاح مراغه ای، شیخ انصاری و دیگران رسائله و یا کتابی مستقل را بدان ویژه ساخته اند.از بـاب نـمـونه: شیخ انصاری، افزون بر رسائله مستقلی که در این باره نـگـاشته، در کتاب اصولی خود، از آن بحث کرده در لابه لای بحثهای فقهی خـود، بـارهـا به آن استناد جسته است. پس از شیخ انصاری، همچنان این بـحـث در کانون توجه آخوند خراسانی و دیگر فقیهان اسلام بوده است. از فـقهای معاصر، امام خمینی رسائله ای را با نام (بدأع الدرر فی قاعده نـفـی الـضـرر) ویـژه ایـن مـوضوع کرده و در حاشیه بر کفایه: (انوار الـهـدایه) از این قاعده سخن گفته است. تقریری از درس ایشان به خامه یـکـی از شـاگردان، با عنوان: (نیل الاوطار فی قاعده لاضرر ولاضرار) در دسترس قرار دارد.در مـنـابـع یـاد شـده، امـام راحل، از زوایای گوناگون به این قاعده پـرداخـتـه و با تحلیل و روشنگری مستندهای آن و همچنین مفهوم لغوی و اصطلاحی: ضرر اضرار، دیدگاه نو و تازه ای را ارائه کرده است.در این گفتار، که به مناسبت صدمین سال تولد امام، نگاشته می شود، بر آنـیـم تا ضمن اشاره ای گذرا به مستندهای این قاعده و مفهوم لغوی آن از نـگـاه امـام، ایـن دیدگاه نو را که سرفصل بسیاری از بحثهای فقهی دیگر نیز شده، بنمایانیم.
مستندهای قاعده
...
در روزگـار غیبت، فقهای اسلام، با الهام و بهره وری از منابع و متون اسـلامی ، قـواعـد فقهی بسیاری را بیرون آورده و عرضه کرده اند قاعده هـایـی کـه گـاه در یـک بـاب و گـاه در چند باب و گاه در سرتاسر فقه کـاربـرد دارنـد. قـاعده هایی که به فقه نشاط و شادابی و پویایی می بخشند و فقیه را در پاسخ گویی به پرسشهای نوپیدا یاری می رسانند.
فرق قاعده فقهی با اصولی
فـرق اسـاسی قاعده ها و ترازهای فقهی با قاعده های اصولی در این است کـه: قـاعـده های فقهی خود احکامند، نه میانجی کشف احکام. هر چند بر مـبـنـای آن فـتـواهای بسیاری از فقیه صادر می شود؛ اما قواعد اصولی واسطه و ابزار کشف حکم اند. تـفـاوت آن با دیگر احکام به این است که این قواعد، فراگیرند، برخلاف دیـگـر احـکام شرعی که به مورد روشن و شناخته شده ای اختصاص دارند و از بـرابرسازی قواعد بر نمونه ها و مصداقهای آن، می توان احکام شرعی بـسیاری را به دست آورد. قواعد فقهی و دیگر احکام شرعی در بهره گیری از تراز و قاعده های اصولی یکسانند.قاعده های فقهی که در سرتاسر فقه بدان استناد می شود و در بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی نیز، می تواند کارساز باشد، قاعده لاضرر است.
اهـمـیت قاعده لا ضرر
اهـمـیت قاعده یاد شده به اندازه ای است که شماری از متفکران اسلامی ، از آن بـه عـنوان راز و رمز هماهنگی اسلام با پیشرفتها و توسعه فرهنگ یاد کرده اند، از باب نمونه، شهید مطهری، می نویسد:(یـکی دیگر از جهاتی که به این دین خاصیت تحرک و انطباق بخشیده و آن را زنـده و جـاوید نگه می دارد، این است که یک سلسله قواعد و قوانین در خـود ایـن دیـن وضـع شـده که کار آنها کنترل و تعدیل قوانین دیگر اسـت. فـقـهـا ایـن قـواعد را قواعد (حاکمه) می نامند، مانند: قاعده ( لاحرج) و قـاعـده: (لاضرر) که بر سرتاسر فقه حکومت می کنند. کار این سـلـسـلـه قواعد کنترل و تعدیل قوانین دیگر است. در حقیقت اسلام برای ایـن قـاعده ها نسبت به سایر قوانین و مقررات خود حق ( وتو ) قأل شده است.) قـاعـده لاضرر، از تراز و قاعده هایی است که از دیرباز فقهای اسلام از آن بـحـث کـرده انـد. در سده های اخیر، شماری از فقیهان، از جمله ملا احـمـد نـراقـی، مـیرفتاح مراغه ای، شیخ انصاری و دیگران رسائله و یا کتابی مستقل را بدان ویژه ساخته اند.از بـاب نـمـونه: شیخ انصاری، افزون بر رسائله مستقلی که در این باره نـگـاشته، در کتاب اصولی خود، از آن بحث کرده در لابه لای بحثهای فقهی خـود، بـارهـا به آن استناد جسته است. پس از شیخ انصاری، همچنان این بـحـث در کانون توجه آخوند خراسانی و دیگر فقیهان اسلام بوده است. از فـقهای معاصر، امام خمینی رسائله ای را با نام (بدأع الدرر فی قاعده نـفـی الـضـرر) ویـژه ایـن مـوضوع کرده و در حاشیه بر کفایه: (انوار الـهـدایه) از این قاعده سخن گفته است. تقریری از درس ایشان به خامه یـکـی از شـاگردان، با عنوان: (نیل الاوطار فی قاعده لاضرر ولاضرار) در دسترس قرار دارد.در مـنـابـع یـاد شـده، امـام راحل، از زوایای گوناگون به این قاعده پـرداخـتـه و با تحلیل و روشنگری مستندهای آن و همچنین مفهوم لغوی و اصطلاحی: ضرر اضرار، دیدگاه نو و تازه ای را ارائه کرده است.در این گفتار، که به مناسبت صدمین سال تولد امام، نگاشته می شود، بر آنـیـم تا ضمن اشاره ای گذرا به مستندهای این قاعده و مفهوم لغوی آن از نـگـاه امـام، ایـن دیدگاه نو را که سرفصل بسیاری از بحثهای فقهی دیگر نیز شده، بنمایانیم.
مستندهای قاعده
...
wikifeqh: قاعده_لاضرر_از_دیدگاه_امام_خمینی