[ویکی اهل البیت] اکل مال به باطل تعبیری کنایه ای است و منظور تصرف عدوانی مال دبگری است که از سوی شارع مقدس حرام شمرده شده است .
مال، (قوام)، زندگی است و اگر درست از آن استفاده شود، منشأ خیر و سعادت برای انسان می گردد و اگر ناصحیح و غیر مشروع به کار گرفته شود، موجب هلاکت و نابودی خواهد بود.
از این روی، استفاده های ناروا و تصرفات ظالمانه و غاصبانه در اموال و از بین بردن حقوق دیگران، معاملات ضرری و غرری، رشوه، ربا و در یک کلام (اکل مال به باطل)، به معنای عام و وسیع آن، سبب هلاکت و نابودی مردم و از هم گسستگی جامعه اسلامی است.
جامعه ای که افراد آن، به راحتی حقوق یکدیگر را زیر پا می گذارند و آزمندانه در اموال دیگران تعدی می کنند و در پی کسب درآمد فزونتر هستند بی هیچ پروایی در حرام و حلال آن تیشه به ریشه زندگی سالم و حیات طیبه امت می زنند. در حقیقت، هم خود را به نابودی می کشند و هم دیگران را، زیرا کشتی را سوراخ می کنند که خود بر آن سوارند.
آمدن جمله: «ولا تقتلوا انفسکم لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل»؛ (نساء/ 29)، اشاره ای گویا به همین واقعیت است. در منابع اسلامی، به موازات تاکید بر اصل تحقق عدالت اجتماعی و نقش آن در حیات سالم و رسیدن انسان به کمال، بر بهره گیری صحیح از اموال، به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف، تاکید شده است و حرکت های ناسالم اقتصادی و اجحاف ها و برخوردهای ظالمانه و دغل کارانه، مردود شمرده شده اند و اکل مال به باطل.
از آن جا که این اصل برگرفته از آیات قرآن، در ابواب و بخش های مختلف فقه، به ویژه در بخش مکاسب و معاملات، مورد استناد و استدلال واقع می شود. خداوند در جاهای گوناگون در قرآن به این موضوع اشاره می کند و می فرماید: «ولا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل و تدلوا بها الی الحکام لتاکلوا فریقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمون»؛ (بقره/ 188)، «اموال یکدیگر را به ناشایست نخورید و آن را به رشوه، به حاکمان ندهید، تا بدان سبب، اموال گروه دیگر را به ناحق بخورید و شما خود می دانید». «یا ایها الذین آمنوا لاتاکلوا اموالکم بینکم بالباطل، الا ان تکون تجارة عن تراض منکم و لا تقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما» (نساء/ 29)، «ای کسانی که ایمان آورده اید، اموال یکدیگر را به ناحق نخورید، مگر آن که تجارتی باشد که هر دو بدان رضایت داده باشید و یکدیگر را مکشید. هر آینه، خداوند با شما مهربان است».
«یا ایها الذین آمنوا ان کثیرا من الاحبار والرهبان لیاکلون اموال الناس بالباطل و یصدون عن سبیل الله والذین یکنزون الذهب والفضته و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم» (توبه/ 34)؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید، بسیاری از حبران و راهبان (دانشمندان)، یهود و نصاری اموال مردم را به ناحق می خورند و دیگران را از راه خدا باز می دارند و کسانی که زر و سیم می اندوزند و در راه خدا، انفاقش نمی کنند، به عذابی دردآور، بشارت ده». گرچه موارد این آیات و شأن نزول آنها یکسان نیستند و تفاوت دارند و همان گونه که مفسران گفته اند: آیه اول بیشتر ناظر به حرمت رشوه خواری و کارهایی است که موجب می گردد قاضی به نفع یکی از دو طرف دعوا به ناحق حکم کند و آیه دوم اشاره دارد به ربا و رباخواری و معاملات حرام و فاسد. در آیه سوم، زورگویی و غصب و تزویر راهبان و احبار، مطرح است. با این حال، در دو نکته اشتراک دارند: 1.بر همه آن موارد باطل اطلاق شده است. علاوه بر این، در آیات دیگری، (اکل مال به باطل)، بر رباخواری (نساء/ 161)، خوردن مال یتیم (همان سوره،آیه 2)، غصب (سوره توبه، آیه 34) و ... اطلاق شده است. 2- در هر سه آیه، با صراحت و روشنی (اکل مال به باطل)، نهی و مذمت شده است. اکنون برای روشن شدن مطلب، دو واژه (اکل) و (باطل) را معنی می کنیم: واژه (اکل) با صیغه های گوناگون، بیش از یک صد مورد در قرآن، به کار رفته است و از ریشه (اکل یأکل)، به معنای خوردن است، (اکل مال)، در این جا کنایه از تملک و تصرف اموال دیگران به ناحق است.
روشن است که (خوردن)، هیچ خصوصیتی ندارد و تعبیر اکل، بدان جهت آمده که خوردن مهم ترین نیاز انسان است وگرنه هر نوع تصرف و تملکی را چه به صورت خوردن باشد و چه به صورت پوشیدن و سکونت در بر می گیرد. باطل، از ریشه بطل، به معنای نابودی و ناپایداری و ضد حق است. هر چیزی که حق نباشد، باطل خواهد بود. ولی باید دید منظور از باطل در این آیات چیست؟
مال، (قوام)، زندگی است و اگر درست از آن استفاده شود، منشأ خیر و سعادت برای انسان می گردد و اگر ناصحیح و غیر مشروع به کار گرفته شود، موجب هلاکت و نابودی خواهد بود.
از این روی، استفاده های ناروا و تصرفات ظالمانه و غاصبانه در اموال و از بین بردن حقوق دیگران، معاملات ضرری و غرری، رشوه، ربا و در یک کلام (اکل مال به باطل)، به معنای عام و وسیع آن، سبب هلاکت و نابودی مردم و از هم گسستگی جامعه اسلامی است.
جامعه ای که افراد آن، به راحتی حقوق یکدیگر را زیر پا می گذارند و آزمندانه در اموال دیگران تعدی می کنند و در پی کسب درآمد فزونتر هستند بی هیچ پروایی در حرام و حلال آن تیشه به ریشه زندگی سالم و حیات طیبه امت می زنند. در حقیقت، هم خود را به نابودی می کشند و هم دیگران را، زیرا کشتی را سوراخ می کنند که خود بر آن سوارند.
آمدن جمله: «ولا تقتلوا انفسکم لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل»؛ (نساء/ 29)، اشاره ای گویا به همین واقعیت است. در منابع اسلامی، به موازات تاکید بر اصل تحقق عدالت اجتماعی و نقش آن در حیات سالم و رسیدن انسان به کمال، بر بهره گیری صحیح از اموال، به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف، تاکید شده است و حرکت های ناسالم اقتصادی و اجحاف ها و برخوردهای ظالمانه و دغل کارانه، مردود شمرده شده اند و اکل مال به باطل.
از آن جا که این اصل برگرفته از آیات قرآن، در ابواب و بخش های مختلف فقه، به ویژه در بخش مکاسب و معاملات، مورد استناد و استدلال واقع می شود. خداوند در جاهای گوناگون در قرآن به این موضوع اشاره می کند و می فرماید: «ولا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل و تدلوا بها الی الحکام لتاکلوا فریقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمون»؛ (بقره/ 188)، «اموال یکدیگر را به ناشایست نخورید و آن را به رشوه، به حاکمان ندهید، تا بدان سبب، اموال گروه دیگر را به ناحق بخورید و شما خود می دانید». «یا ایها الذین آمنوا لاتاکلوا اموالکم بینکم بالباطل، الا ان تکون تجارة عن تراض منکم و لا تقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما» (نساء/ 29)، «ای کسانی که ایمان آورده اید، اموال یکدیگر را به ناحق نخورید، مگر آن که تجارتی باشد که هر دو بدان رضایت داده باشید و یکدیگر را مکشید. هر آینه، خداوند با شما مهربان است».
«یا ایها الذین آمنوا ان کثیرا من الاحبار والرهبان لیاکلون اموال الناس بالباطل و یصدون عن سبیل الله والذین یکنزون الذهب والفضته و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم» (توبه/ 34)؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید، بسیاری از حبران و راهبان (دانشمندان)، یهود و نصاری اموال مردم را به ناحق می خورند و دیگران را از راه خدا باز می دارند و کسانی که زر و سیم می اندوزند و در راه خدا، انفاقش نمی کنند، به عذابی دردآور، بشارت ده». گرچه موارد این آیات و شأن نزول آنها یکسان نیستند و تفاوت دارند و همان گونه که مفسران گفته اند: آیه اول بیشتر ناظر به حرمت رشوه خواری و کارهایی است که موجب می گردد قاضی به نفع یکی از دو طرف دعوا به ناحق حکم کند و آیه دوم اشاره دارد به ربا و رباخواری و معاملات حرام و فاسد. در آیه سوم، زورگویی و غصب و تزویر راهبان و احبار، مطرح است. با این حال، در دو نکته اشتراک دارند: 1.بر همه آن موارد باطل اطلاق شده است. علاوه بر این، در آیات دیگری، (اکل مال به باطل)، بر رباخواری (نساء/ 161)، خوردن مال یتیم (همان سوره،آیه 2)، غصب (سوره توبه، آیه 34) و ... اطلاق شده است. 2- در هر سه آیه، با صراحت و روشنی (اکل مال به باطل)، نهی و مذمت شده است. اکنون برای روشن شدن مطلب، دو واژه (اکل) و (باطل) را معنی می کنیم: واژه (اکل) با صیغه های گوناگون، بیش از یک صد مورد در قرآن، به کار رفته است و از ریشه (اکل یأکل)، به معنای خوردن است، (اکل مال)، در این جا کنایه از تملک و تصرف اموال دیگران به ناحق است.
روشن است که (خوردن)، هیچ خصوصیتی ندارد و تعبیر اکل، بدان جهت آمده که خوردن مهم ترین نیاز انسان است وگرنه هر نوع تصرف و تملکی را چه به صورت خوردن باشد و چه به صورت پوشیدن و سکونت در بر می گیرد. باطل، از ریشه بطل، به معنای نابودی و ناپایداری و ضد حق است. هر چیزی که حق نباشد، باطل خواهد بود. ولی باید دید منظور از باطل در این آیات چیست؟
wikiahlb: قاعده_اکل_مال_به_باطل