[ویکی فقه] ابراء از ریشۀ برء و برء و بروء گرفته شده و در معانی مختلفی به کار رفته است.
ابراء، در معانی، بیزار کردن از بیماری، رهانیدن، شفا بخشیدن، بیزار کردن از عیب و رهانیدن از دین به کار می رود،
ابراء در حقوق
در حقوق از اعمال حقوقی و از اسباب سقوط تعهدات محسوب می شود که نتیجه آن، برائت ذمه مدیون است و این نتیجه، به اعتباری حاصل اسقاط دین از طرف دائن و به مفهومی دیگر محصول تملیک دین به مدیون است.
ابراء در عرف فقها
بنابراین در عرف فقها، ابراء به دو مفهوم «اسقاط» و «تملیک» به کار می رود. اسقاط، ساقط کردن حقی است که شخص بر عهده دیگری دارد؛ مثل اینکه طلبکار به بدهکار بگوید: تو را از دینی که نسبت به من داری، آزاد کردم و تملیک بدین معنی است که صاحب حق آن را از مالکیت خود خارج کرده، به ملکیت متعهد و مدیون درآورد؛ مانند اینکه دائن به مدیون بگوید:آنچه به من بدهکاری به تو بخشیدم. ابراء گاه به صور دیگری مانند اقرار یا وصیت نیز بیان می شود؛ مثل آنکه کسی اقرار کند که فلان شخص به او مدیون نیست یا وصیت کند که با مرگ او دین مدیون ساقط و ذمه او آزاد شود.
ابراء، در معانی، بیزار کردن از بیماری، رهانیدن، شفا بخشیدن، بیزار کردن از عیب و رهانیدن از دین به کار می رود،
ابراء در حقوق
در حقوق از اعمال حقوقی و از اسباب سقوط تعهدات محسوب می شود که نتیجه آن، برائت ذمه مدیون است و این نتیجه، به اعتباری حاصل اسقاط دین از طرف دائن و به مفهومی دیگر محصول تملیک دین به مدیون است.
ابراء در عرف فقها
بنابراین در عرف فقها، ابراء به دو مفهوم «اسقاط» و «تملیک» به کار می رود. اسقاط، ساقط کردن حقی است که شخص بر عهده دیگری دارد؛ مثل اینکه طلبکار به بدهکار بگوید: تو را از دینی که نسبت به من داری، آزاد کردم و تملیک بدین معنی است که صاحب حق آن را از مالکیت خود خارج کرده، به ملکیت متعهد و مدیون درآورد؛ مانند اینکه دائن به مدیون بگوید:آنچه به من بدهکاری به تو بخشیدم. ابراء گاه به صور دیگری مانند اقرار یا وصیت نیز بیان می شود؛ مثل آنکه کسی اقرار کند که فلان شخص به او مدیون نیست یا وصیت کند که با مرگ او دین مدیون ساقط و ذمه او آزاد شود.
wikifeqh: قاعده_ابراء