[ویکی الکتاب] معنی قَاعاً: زمین صاف و تخت
ریشه کلمه:
قوع (۲ بار)
«قاع» از مادّه «قیع» زمین صاف و مستوی (بدون کوه و جنگل) است و بعضی آن را به محلی که آب در آن جمع می شود، تفسیر کرده اند.
. قاع به معنی زمین هموار است که کوه و جنگل در آن نباشد (قاموس) صفصف زمین هموار بی علف است گوئی در همواری مثل یک صف میباشد (مجمع) ظاهراً قاع و صفصف هر دو به یک معنی است ضمیر «ینسفها» به جبال و ضمیر «یذرها» به زمین بر میگردد یعنی بگو خدایم کوهها را ریز ریز و پراکنده میکند و زمین را بیابانی هموار و مسطح میگرداند. این لفظ فقط یکبار در قرآن آمده است. * . قیعَة چنانکه در قاموس و اقرب و مجمع گفته جمع قاع است ولی آن ظاهراً در آیه مفرد است در کشاف گفته قیعه به معنی قاع و یا جمع قاع است در اقرب الموارد نیز مفرد بودن آن را نقل کرده است و آن به معنی زمین وسیع و هموار است یعنی آنانکه کافراند اعمالشان مانند سرابی است در بیان هموار که تشنه آن را آب میپندارد اشاره به بی اثر بودن اعمال کفار است نسبت به آخرت.
ریشه کلمه:
قوع (۲ بار)
«قاع» از مادّه «قیع» زمین صاف و مستوی (بدون کوه و جنگل) است و بعضی آن را به محلی که آب در آن جمع می شود، تفسیر کرده اند.
. قاع به معنی زمین هموار است که کوه و جنگل در آن نباشد (قاموس) صفصف زمین هموار بی علف است گوئی در همواری مثل یک صف میباشد (مجمع) ظاهراً قاع و صفصف هر دو به یک معنی است ضمیر «ینسفها» به جبال و ضمیر «یذرها» به زمین بر میگردد یعنی بگو خدایم کوهها را ریز ریز و پراکنده میکند و زمین را بیابانی هموار و مسطح میگرداند. این لفظ فقط یکبار در قرآن آمده است. * . قیعَة چنانکه در قاموس و اقرب و مجمع گفته جمع قاع است ولی آن ظاهراً در آیه مفرد است در کشاف گفته قیعه به معنی قاع و یا جمع قاع است در اقرب الموارد نیز مفرد بودن آن را نقل کرده است و آن به معنی زمین وسیع و هموار است یعنی آنانکه کافراند اعمالشان مانند سرابی است در بیان هموار که تشنه آن را آب میپندارد اشاره به بی اثر بودن اعمال کفار است نسبت به آخرت.
wikialkb: قَاعا