قاطون

لغت نامه دهخدا

قاطون. ( معرب ، اِ ) نوشادر. ( تحفه حکیم مؤمن ). چیزی است مانند نمک و به فارسی نوشادر گویند و بیشتر سفیدگران به کار برند. ( برهان ) ( آنندراج ). || خربزه هندی. ( مهذب الاسماء ).

قاطون. ( اِخ ) از توابع مصر است. مستوفی آرد: هم در آنجا ( عجائب المخلوقات ) آمده که در قاطون از توابع مصر چشمه ای است آبی از او برمی آید قطرات آن که بر زمین می افتد آتش مینماید. ( نزهة القلوب چ بریل ج 3 ص 290 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس