قاضی عمر

لغت نامه دهخدا

قاضی عمر. [ ع ُ م َ ] ( اِخ ) ابن سهلان ساوجی. رجوع به قاضی ساوجی عمر شود.

قاضی عمر. [ ع ُ م َ ] ( اِخ ) ابن فخرالدین. رجوع به قاضی بیضاوی عمر شود.

قاضی عمر. [ ع ُ م َ ] ( اِخ ) ابن محمود. رجوع به قاضی حمیدی شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس