قاضی عبدالعزیز
لغت نامه دهخدا
قاضی عبدالعزیز. [ ع َ دُل ْ ع َ ] ( اِخ ) ابن محمد ملقب ، به ابن جماعة. رجوع به ابن جماعة ابوعمرو شود.
قاضی عبدالعزیز. [ ع َ دُل ْ ع َ ] ( اِخ ) عبدالعزیزبن نحریربن عبدالعزیزبن براج شامی حلبی طرابلسی ، مکنی به ابوالقاسم و مشهور به ابن البراج و ملقب به قاضی و سعدالدین و موصوف به عزالدین وعزالمؤمنین. از اکابر فقهای امامیه اواخر قرن پنجم هجرت و از وجوه و اعیان و از تلامذه سید مرتضی علم الهدی بوده و به همین جهت لقب غلام المرتضی نیز داشته است چه آنکه لفظ غلام در اصطلاح رجالی و درایه شاگردو تلمیذ را گویند و گویا او را خلیفة المرتضی گفتن چنانکه در بعض مواضع به نظر رسیده به جهت نیابت وی از طرف سید مرتضی در تدریس بوده است. به هرحال بعد ازوفات سید مرتضی به درس شیخ طوسی حاضر شده مراتب علمیه را تکمیل نموده و از طرف شیخ در بلاد شام نیابت داشته و به همین جهت در کلمات بعضی از اجله بخلیفة الشیخ هم ملقب بوده و گاهی ابوالصلاح حلبی را نیز خلیفة الشیخ گویند و بنا به تصریح راوندی مراد شیخ طوسی ازکلمه شیخ فاضل در اوائل بعضی از کتابهای خود همین قاضی ابن البراج است. باری ابن براج از دو استاد معظّم خود و از ابوالصلاح تقی و ابوالفتح کراچکی روایت کرده و شیخ عبدالجبار مفید راضی که در ولایت ری فقیه امامیه بوده و جمعی از اکابر وقت نیز از وی روایت میکنند و قضاوت ابن البراج در طرابلس 20 یا 30 سال بوده و به همان جهت به لقب قاضی شهرت یافته بلکه کلمه قاضی در کتب فقهی در صورت اطلاق و نبودن قرینه راجع به همین ابن البراج است و بس. او را در اصول و فروع تألیفاتی است. از آنجمله است : 1- جواهر الفقه که با چند کتاب دیگر مجموعاً به نام جوامع الفقه در ایران چاپ شده. 2- روضة النفس. فی احکام العبادات. 3- شرح جمل العلم و العمل سید مرتضی. 4- عماد المحتاج فی مناسک الحاج. 5- الکامل. 6- المعالم. 7- المعتمد. 8- المغرب. 9- المنهاج. 10- الموجز. 11- المهذب. این هفت کتاب اخیر همه در فقه است و کتابی هم در کلام داشته است. وفات او شب جمعه نهم شعبان 481 هَ. ق. در حدود 80سالگی در طرابلس واقع گردید. رجوع به روضات الجنات ص 354 و مستدرک الوسائل ص 480 و هدیة الاحباب ص 50 و ریحانة الادب ج 5 ص 266 و ابن براج قاضی سعدالدین شود.، قاضی عبدالعزیز کوفی. [ ع َ دُل ْ ع َ زِ ] ( اِخ ) وی ازعالمان و نخستین کسی است که به سال 622 هَ. ق. قطب الدین ایبک را هنگامی که کودک بود و همراه تاجری از ترکستان به نیشابور آمده بود، از آن تاجر خرید و به تعلیم او همت گماشت. ( حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 611 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید