قاضی سبکی

لغت نامه دهخدا

قاضی سبکی. [ س ُ ] ( اِخ ) علی بن عبدالکافی بن علی بن تمام بن یوسف بن موسی بن تمام بن حامدبن یحیی بن عمربن عثمان بن علی بن سواربن سلیم انصاری خزرجی سبکی الولاده شافعی الفروع اشعری الاصول ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به تاج الدین یا تقی الدین. از اکابر علمای عامه و فقیه اصولی ، محدث حافظ رجالی منطقی خلافی قاری نحوی لغوی بیانی جدلی حاکم شام و جامعترین علمای عهد خود بوده و اوحد المجتهدینش می نامیدند. وی پس از جلال الدین قزوینی مدتی باکمال عفت و دیانت قاضی القضاة شام بوده است. او در اول صفر سال 683 هَ. ق. در قریه سبک العبید مصر تولد یافت و هر یک از علوم و فنون را از مهره اساتید آن فن فراگرفت. تألیفاتی دارد که حاکی از دقت نظر وحسن سلیقه اوست. او راست : 1- الابتهاج ( الابهاج ) فی شرح المنهاج للنووی. 2- بیان احکام الربط فی اعتراض الشرط علی الشرط. 3- التحبیر المهذّب فی تحریر المذهب. 4- تسریح الناظر فی انعزال المناظر. 5- الدر النظیم فی تفسیر القرآن العظیم. 6- رافع الشقاق فی مسئلةالطلاق. 7- رفع الحاجب عن مختصر ابن الحاجب در اصول.8- الرقم الابریزی فی شرح مختصر التبریزی. 9- السیف المسلول علی من سب الرسول ( ص ). 10- شفاء السقام ( الاسقام ) فی زیارة خیر الانام در رد ابن تیمیة که منکر سفر زیارت بوده. این کتاب در حیدرآباد و مصر و قاهره چاپ شده است. 11- شن الغارة علی من انکر السفر للزیارة که به نوشته بعضی نام دیگر کتاب شفاء الاسقام است.12- العلم المنشور فی اثبات المشهور. 13- کشف القناع فی افادة الامتناع ، و جز اینها که تا 150 تألیف بدو نسبت داده اند. سبکی در شعر متوسط بوده. از اوست :
ان الولایة لیس فیها راحة
الاّ ثلاث یبتغیها العاقل
حکم بحق اوازالة باطل
ونفع محتاج ، سواها باطل.
وی به سال 750 یا 756 هَ. ق. در مصر وفات یافت و چیزی از خود بجا نگذاشت ، بلکه معادل 32هزار درهم قرض داشت که پسرانش آن را پرداختند. ( روضات الجنات ص 61 و 459 ) ( هدیة الاحباب ص 147 ) ( درر کامنه ج 3 ص 63 ) ( طبقات الشافعیه ج 6 ص 146 ) ( قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 2534 ) ( ریحانة الادب ج 2 ص 164 ).

فرهنگ فارسی

علی بن عبدالکافی بن علی بن تمام بن یوسف بن موسی تمام بن حامد بن یحیی بن عمر بن عقمان بن علی بن سوار بن سلیم انصاری خزرجی سبکی الولاده شافعی الفروع اشعری الاصول مکنی به ابوالحسن و ملقب به تاج الدین یا تقی الدین است .

پیشنهاد کاربران

بپرس