قاضی ابن جعابی

لغت نامه دهخدا

قاضی ابن جعابی. [ اِ ن ُ ج ِ ] ( اِخ )عمرو یا عمربن محمدبن سلام بن براء قاضی ، معروف به ابن جعابی و مکنی به ابوبکر. رجوع به هدیة الاحباب و ریحانة الادب ج 5 ص 288 و ابن الجعابی ابوبکر عمرو شود.

قاضی ابن جعابی. [ اِ ن ُ ج ِ ] ( اِخ ) محمدبن عمربن محمدبن سالم محدث حافظ امامی تمیمی کوفی بغدادی ، مکنی به ابوبکر و معروف به ابن جعابی. از اجله علمای امامیه اواسط قرن چهارم هجری و از مشایخ روایت شیخ مفید و دارقطنی و تلعکبری و بعضی دیگر بوده و خود نیز از ابن عقده روایت میکند. حافظه خوبی داشته وبه طوری که خود میگفته چهارصدهزار حدیث در حفظ داشته و در معرفت علل حدیث و کنیه و القاب و اسامی روات و ضعفا و ثقات و ولادت و وفات ایشان نیز به حدی بصیر بوده که در اواخر عمر در این علم متفرد گردیده است. او مدتی در موصل قاضی بوده و به همین جهت به قاضی موصل و قاضی جعابی نیز شهرت یافته است. تألیفاتی دارد. او راست : 1- اخبار آل طالب. 2 - اخبار بغداد. 3- اخبار علی بن الحسین. 4- من روی حدیث غدیر خم. وی به سال 344 هَ. ق. یا 355 هَ. ق. وفات یافت. ( هدیة الاحباب و تاریخ بغداد ج 3 ص 26 ) ( ریحانة الادب ج 5 ص 288 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس