قاشانی

لغت نامه دهخدا

قاشانی. [ نی ی ] ( ص نسبی ) نسبت است به قاشان و آن دهی است از دهات هرات و آن را باشان نیز گویند. ( روضات چ 1 ص 54 ). || نسبت است به قاشان و آن معرب کاشان ، شهری است معروف نزدیک قم. ( الانساب سمعانی ). رجوع به کاشان شود.

قاشانی. ( اِ ) کاشی. آجر کاشی : و کان نزولی باصفهان فی زاویة تنسب للشیخ علی بن سهل تلمیذ الجنید و بها حمام عجیب مفروش بالرخام و حیطانه بالقاشانی. ( ابن بطوطه ). حیطانها [ حیطان المدارس و الخوانق و الزوایا بالنجف ] بالقاشانی و هو شبه الزلیج عندنا لکن لونه اشرق و نقشه احسن. ( ابن بطوطه ).

قاشانی. ( اِخ ) ابراهیم بن عبداﷲ، مکنی به ابواسحاق منسوب به کاشان قم. وی از ابی مصعب احمدبن ابی بکر نهری روایت دارد و از او محمدبن ابراهیم. ( الانساب سمعانی ).

قاشانی. ( اِخ ) احمدبن موسی بن عیسی فراز قاضی. وی در شهر کاشان به شغل قضاء منصوب شد.از ابراهیم حسن همدانی روایت کند و ابوبکر محمدبن ابراهیم بن مقری از وی روایت دارد. ( الانساب سمعانی ).

قاشانی. ( اِخ ) اسعدبن حمید، ملقب به قاشانی از محدثان است. ( ریحانة الادب ج 3 ص 261 ).

قاشانی. ( اِخ ) جعفربن محمدبن محمد رازی ، مکنی به ابومحمد. از دانشمندان است. ابوسهل هارون بن احمد استرابادی از وی روایت کند. ( الانساب سمعانی ).

قاشانی. ( اِخ ) عبدالرحمن بن حسن ملقب به قاشانی. از محدثان است. ( ریحانة الادب ج 3 ص 261 ).

قاشانی. ( اِخ ) عبداﷲبن حسین ، ملقب به قاشانی. از محدثان است. ( ریحانة الادب ج 3 ص 261 ).

قاشانی. ( اِخ ) علی بن ابی سعید، ملقب به قاشانی. از محدثان است. ( ریحانة الادب ج 3 ص 261 ).

قاشانی. ( اِخ ) علی بن زید قاشانی. از قدماست. ابن ماکولا گوید: وی یکی از فضلاء مشهور است. ( الانساب سمعانی ).

قاشانی. ( اِخ ) علی بن محمد، ملقب به قاشانی. از محدثان است. ( ریحانة الادب ج 3 ص 261 ).

قاشانی. ( اِخ ) فضل اﷲبن علی علوی حسین قاشانی. از علماء است. من در سفرم به کاشان واصفهان محضر او را درک کردم و از وی روایاتی نوشتم و بخشی از اشعار او را اخذ کردم. ( الانساب سمعانی ).

قاشانی. ( اِخ ) کمال الدین عبدالرزاق بن ابی الفضائل. از دانشمندان است. ( متوفی 751هَ. ق. ) او راست : 1- شرح علی فصوص الحکم محیی الدین العربی در تصوف طبع سنگی مطبوع در بارونیه به سال 1309 هَ. ق. دارای 258 صفحه و طبع سنگی مصر به سال 1321 دارای 284 صفحه. 2- شرح منازل السایرین هروی حنبلی در تصوف و در دنباله آن کتاب فصوص شیخ صدرالدین قونوی است. این کتاب در ایران به سال 1315 در 300 صفحه به چاپ رسیده است. ( معجم المطبوعات ستون 1486 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به قاشان ( کاشان ) ۱ - از مردم کاشان کاشانی ۲ - کاشی آجر کشی .

پیشنهاد کاربران

بپرس