[ویکی نور] «محمدقاسم قاسمی حسینی گنابادی»، از زندگی و احوال او، نسبت به آثار تقریبا فراوان وی، آگاهی بسیاری در دست نیست. نامش را محمدقاسم و نام پدرش را عبد الله، مشهور به «امیر سید» گنابادی نوشته اند. اصل او را از سادات جنابذ (از نواحی نیشابور) و از معاریف آن سامان دانسته اند و به همین مناسبت، به جنابذی یا جنابدی و گنابادی و گون آبادی مشهور است.
تاریخ تولد قاسمی، در هیچ یک از منابع ذکر نشده است و از جزئیات و چگونگی تحصیل او آگاهی دقیقی در دست نیست. وی در شعر و ادب، شاگرد مولانا عبد الله هاتفی (م 927ق) بود و در شاهنامه اش هاتفی را ستوده است.
قاسمی، دانش های عقلی و ریاضی را ظاهرا نزد غیاث الدین منصوری دشتکی شیرازی (866-894ق)، دانشمند و حکیم دوره صفویه و وزیر شاه طهماسب فراگرفت. قاسمی به اعتبار منصب کلانتری اجدادش، عهده دار این شغل شد، اما این منصب را رها کرد و مرتبه درویشی و بی اعتنایی به مقام دنیوی را برگزید و منصب موروثی را به برادر خود، امیر ابوالفتح، تقدیم کرد.
پس از بلندآوازگی شاه اسماعیل، به خدمت وی درآمد. ظاهرا این ایام باید مصادف با دوران جوانی قاسمی باشد، زیرا شاه، در 930ق، درگذشت و قاسمی 52 سال پس از این تاریخ فوت کرد (982ق). از آن پس، به دربار شاه طهماسب، راه یافت و از شاعران دربار او شد و به دستور او شاهنامه خود را سرود. معلوم نیست چند سال را در دربار شاه طهماسب گذراند، اما قطعا تا سال 950ق، در دربار وی به سر برده است. از آن پس، ظاهرا به سبب رنجش از شاه صفوی، به جهت بی توجهی به سروده اش، دل خسته به دیار بکر، نزد سلطان محمود خان رفت.
از بررسی منابع، چنین به نظر می رسد که وی سفرهایی به شهرهای شیراز و اصفهان داشته است.
از احوال گنابادی در سال های پایانی عمرش، خبری در دست نیست. وی در 982ق، درگذشت.
تاریخ تولد قاسمی، در هیچ یک از منابع ذکر نشده است و از جزئیات و چگونگی تحصیل او آگاهی دقیقی در دست نیست. وی در شعر و ادب، شاگرد مولانا عبد الله هاتفی (م 927ق) بود و در شاهنامه اش هاتفی را ستوده است.
قاسمی، دانش های عقلی و ریاضی را ظاهرا نزد غیاث الدین منصوری دشتکی شیرازی (866-894ق)، دانشمند و حکیم دوره صفویه و وزیر شاه طهماسب فراگرفت. قاسمی به اعتبار منصب کلانتری اجدادش، عهده دار این شغل شد، اما این منصب را رها کرد و مرتبه درویشی و بی اعتنایی به مقام دنیوی را برگزید و منصب موروثی را به برادر خود، امیر ابوالفتح، تقدیم کرد.
پس از بلندآوازگی شاه اسماعیل، به خدمت وی درآمد. ظاهرا این ایام باید مصادف با دوران جوانی قاسمی باشد، زیرا شاه، در 930ق، درگذشت و قاسمی 52 سال پس از این تاریخ فوت کرد (982ق). از آن پس، به دربار شاه طهماسب، راه یافت و از شاعران دربار او شد و به دستور او شاهنامه خود را سرود. معلوم نیست چند سال را در دربار شاه طهماسب گذراند، اما قطعا تا سال 950ق، در دربار وی به سر برده است. از آن پس، ظاهرا به سبب رنجش از شاه صفوی، به جهت بی توجهی به سروده اش، دل خسته به دیار بکر، نزد سلطان محمود خان رفت.
از بررسی منابع، چنین به نظر می رسد که وی سفرهایی به شهرهای شیراز و اصفهان داشته است.
از احوال گنابادی در سال های پایانی عمرش، خبری در دست نیست. وی در 982ق، درگذشت.
wikinoor: قاسمی_گنابادی،_محمدقاسم