قاسمی گنابادی

لغت نامه دهخدا

قاسمی گنابادی. [ س ِ ی ِ گ ُ ] ( اِخ ) اسمش میرزامحمد قاسم و از سادات عصر شاه طهماسب است. شاعری معروف و عارفی به طبع موصوف است و بیشتر اوقات دروادی مثنوی شتافته و به اتمام خسرو شیرین و لیلی و مجنون و شاهنامه که به اسم شاه طهماسب صفوی گفته توفیق یافته. دو بیت آخر در بیماری لیلی گفته ، مثنوی :
گلزار جهان تهی کن از خار
کان غیرت صد هزار گلزار
روزی که ببوی گل شود مست
خاری نزند به دامنش دست
شد ساعد سیم نازنینش
چون نال قلم در آستینش
شد مهره پشت آن سمنبر
چون رشته دُر ز پای تا سر.
( آتشکده آذر چ شهیدی ص 73 ).
( ترجمه مجالس النفائس ) ( کشف الظنون ج 2 ستون 1026 ). و رجوع به قاسم جنابذی شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس