قاسم فزاری

لغت نامه دهخدا

قاسم فزاری. [ س ِ ف َ ] ( اِخ ) ابن جندل از دانشمندان است. ابوصالح فزاری گوید قاسم بن جندل ، ابن میاده شاعر را گفت به خدا سوگند که تو در پرتو اشعاری که سروده ای نام و شهرتی یافتی در حالی که من اشعارت را پر از عیب و سقط می بینم. ابن میاده گفت شعر همانا چون تیری است که در کمان نهی و خواهی به نشانه اصابت کند، گاه بالای آن خورد و گاه به هدف و گاه سوی راست یا چپ آن نشیند و گاه به هدف نرسد و سپس به شعر متوکل بن عبداﷲ لیئی در این معنی اشاره کرد:
الشعر لُب ُ المرء یعرضه
والقول مثل مواقع النبل
منها المقصر عن رمیتّه
و نواقر یذهبن بالخصل
( الموشح چ 1343 هَ. ق. ص 228 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس