قاسم رازی. [ س ِ م ِ ] ( اِخ ) از مهره ارباب سخن طرازی است. در عهد اکبر پادشاه به هندوستان رسید و به ملازمت آصفخان وزیر از خوان وجودش قسمتی وافی ربوده به وطن باز گردید. او راست :
هیچ جا خاطر شوریده ام آرام ندید
همه آفاق مگر بهر دل من قفس است.
( صبح گلشن چ هند ص 328 ).