قاس

لغت نامه دهخدا

قاس. ( ع اِ ) اندازه. ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( مهذب الاسماء ) ( برهان ) ( آنندراج ): قاس رمح ؛ ای قدر رمح. ( مهذب الاسماء ). || غوک را گویند که وزق باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). چغز. غنجموش. قورباغه. || رسن کشتی. جُمَّل. || ( ص ) قاسی. سخت : قلب قاس ؛ دلی سخت. ( مهذب الاسماء ). حجر قاس ؛ سنگ سخت. ( منتهی الارب ).

قاس. ( ترکی ، اِ ) ابرو. ( آنندراج ) ( برهان ). ابرو باشد در ترکی. ( رشیدی از معین در حاشیه برهان ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ابرو
اندازه قاس رمح ای قدر رمح

فرهنگ معین

[ تر. ] (اِ. ) ابرو.

فرهنگ عمید

۱. ابرو.
۲. ابر.
۳. (زیست شناسی ) = قورباغه
سخت.

دانشنامه عمومی

قاس ( به لاتین: Qass ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان زاقاتالا واقع شده است.
عکس قاسعکس قاس
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس