قارون شدن

لغت نامه دهخدا

قارون شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) توانگر شدن :
مپندار گر سفله قارون شود
که طبع لئیمش دگرگون شود.
سعدی ( بوستان ).
قارون گرفتمت که شدی در توانگری
سگ نیزبا قلاده زرین همان سگ است.
سعدی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) توانگر شدن غنی گشتن .

پیشنهاد کاربران

مِن قَرین العَون الی قَرین فرعون.
لایهمه قارن و أقُرِن بالصور ام بالثور.
قارون شدنقارون شدنقارون شدنقارون شدنقارون شدن

بپرس