دیکشنری
مترجم
بپرس
قارصه
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
قارصه. [ رِ ص َ ] ( ع ص ) مؤنث قارص. سخن زیانکار و آزارنده و ناخوش کن. ( منتهی الارب ). ج ، قوارص.
فرهنگ فارسی
مونث قارص سخن زیانکار و آزارنده و ناخوش کن جمع . قوارص .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها