قارشمش

لغت نامه دهخدا

قارشمش. [ رِ م ِ ] ( ترکی ، ص ) قارشمیش. مخلوط. درهم. اعتدال یافته به وسیله آب. ( فرهنگ ترکی به فرانسه تألیف ژ. د. کیفروت. بیانشی ). در ترکی آذربایجانی نیز چنین است.

پیشنهاد کاربران

قارشمش کلمه ای تورکی است که از قاریشماق به معنی مخلوط شدن به هم خوردن گرفته شده ریشه ان قاریش بوده که با اضافه شدن پسوند میش به شکل قاریشمیش وبه معنی مخلوط شده و درهم شده در امده و به صورت قارشمش وارد فارسی شده است در تورکی به اجیل چهار شنبه سوری هم قاریشیق گویند

بپرس