قارح
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
ستور تمام دندان و آن در حیوانات سم دار بمنزله باذل است در شتر .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. ستور تمام دندان، چهارپایی که دندان های نیش او درآمده باشد.
پیشنهاد کاربران
قارح. [ رِ ] ( ع ص ) ستور تمام دندان. ( منتهی الارب ) . و آن در حیوانات سم دار به منزله باذل است در شتر. ( ترجمه از منتهی الارب ) . جمل قارح. ناقة قارح و قارحه ایضاً. ج ، قوارح ، قُرَّح و مقاریح نیز بندرت آمده است. ( منتهی الارب ) . || ناقه ای که حمل آن پیدا و نمایان شده باشد. || کمان دور از زه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . || ( اِ ) دندان تمام سالگی ستور. || شیر بیشه.
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا