قاراقان

پیشنهاد کاربران

قارا قان ( قارا قان ) قارا مثل قاراباغ. قاراداغ. قارادنیز. قاراقیش ( زمستان سخت ) قارایول ( بزرگراه ) قان مثل ورزقان. توفارقان ( دهخوارقان ) . وایقان. . . . . قان=باغ. و قانالیق=باغ انگور در تورکی. . . . قارا به معنای سیاه. بزرگ. عظمت
...
[مشاهده متن کامل]

. .
. قاراقان یعنی باغ بزرگ و به هیچ وجه به معنای خون سیاا نیست.

قان در زبان ترکی، پسوند ائتنوتوپونیم ساز " - غان - ğan " " - قان - qan "، " - گان - gan "، " - که ن - kən " نشان دهنده جا، مکان و محلهای جغرافیائی در زبان تورکی است. این پسوند در زبان موغولی نیز موجود بوده و بویژه پس از عناوین، نام رودخانه و کوهها آورده می شود. به این پسوند در توپونیمهای باستانی مانند کورقان - قورقان ( پشته ای کوچک بر مزار مرسوم در میان اقوام اوراسیا در ٥ هزار سال پیش. بعدها به معنی استحکامات و قلعه و … ) ، قادیرقان، بارسیغان - بارسقان، قارقان ( قاراقان - خرقان، معادل قوراخان مونغولی. رود کوچک، باریکه آب کوهستانی ) ، قاتقان ( خم، انحنا، کج و مورب ) ، یارقان، یارلیقان ( از اسامی جزائر دریاچه اورمیه. محل پرتگاه، کناره دره، شکستهای کنار رودخانه ) ، بارقان ( زمین سست، محل باتلاقی ) ، چالاغان ( از اسامی جزائر دریاچه اورمیه. محل زندگی طائفه چالا - چلا از تورکان قیپچاق ) ، اؤتوکهن ( به معنی محل دعا و نام الهه مکان، فرم اولیه آن "اؤتوک - که ن" ) و … بکار رفته است. این پسوند در توپونیمهای بیشماری در سرتاسر سرزمینهائی که روزگاری تحت حاکمیت اقوام آلتائی، پروتوتورک و تورک بوده اند بویژه در ایران و آزربایجان بیادگار مانده است، از آن جمله اند نامهای جغرافیائی زیر: آزربایجان، بلاسجان - بلاشگان، داخرقان - توفارقان، بیلقان - بایلاقان، مغان - موغان، زنگان - زنجان، سیساقان - سیسجان، کوشگان - جوشقان، سدقان ( صدقان ) ، چادگان ( چادقان ) ، دلیجان، اندیجان، دیلمقان، نوشیجان، کمیجان، ورزقان، گوگان، گرگان - جرجان، واسپورقان، ارزینجان، اوجان، ترجان، مزلقان، چاپاقان - چپقان، جنقان - جنگان، و… گفته شده است که پسوند " - قان - qan " از طریق قوم و یا اتحادیه اقوام پروتوتورک ساکا به زبان پارتیان و از آنجا به زبانهای ایرانی پیش از اسلام وارد و پس از استیلای عرب و نفوذ فرهنگ زبانی عربی، تبدیل به " - جان - can " شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

بنا به روایت آقای مظفر قهرمانی ابیوردی: �قره قانی از همان طایفه ی " قره قویونلو" می‏باشد که مرور زمان آن را معروف به " قره قانلو " یا " قره قانلی " یا قاراقانلو نموده است .

سقالکسار ( سق قل ک سر ) یک کلمه ی تورکی است. . سق قل یعنی ریش ک سر یعنی می برد. . . . . سقالکسر یعنی جایی که حرف ریش سفیدان ، حرف آخر است. و ریش سفیدها حرف آخر را می زنند
هم اکنون چهار نقطه در نقشه ایران قارا قانیها، یا قره قانیها سکونت دارند، وبه مناطق قاراقان شناخته میشوند، ازجمله، ساوه، همدان، زنجان، قزوین، اما بسیاری هم در جنوب ایران از اصفهان تا اهواز و در گستره چندین
...
[مشاهده متن کامل]
استان که عموما در استانهای فارس واصفهان وخوزستان، شیراز واصفان، کازرون، بهبهان، اهواز وغیره زندگی میکنند،

قاراقانی، قره قانی، قره قانلو، ، قاراخانی، قره باغی، قارا قانلو، ومنطقه قاراقان، و. . . همگی برگرفته ومنتسب به قاراقویونلو ویا قره قویونلو ( دارندگان گوسفند سیاه ) قارا یا قره در ترکی به معنی سیاه وقویون
...
[مشاهده متن کامل]
به معنی گوسفند که قبل از سلسله صفویه، دو قوم بزرگ قارا قویونلو وآق قویونلو ( دارندگان گوسفندسیاه و سفید ) که نماد وپرچم آنها مزین به گوسفند سیاه وسفید بود، قارا قویونلو ها به مدت ۲۳ سال حکومت رو در دست داشتند تا اینکه آق قویونلو ها با تیموریها وکردهای کردستان هم پیمان شده وجهانشاه قره قویونلو را شکست داده واوزون حسن خان که سرکرده آق قویونلوها بود که مادر او از مسیحیان وهمچنین همسر او ویکی از دختران خود رو را به حیدر پسر خواهر خود داده واسمایل یا همان شاه اسماعیل نوه اوزون حسن خان وپسر حیدر که تصوف را در ایران رواج داد نوه دختری اوزون حسن خان آق قویونلو میباشد، که از همون طفولیت مرید داشت وبا شکست قارا قویونلو ها از زندان استخر فارس به همرا برادر ومادر خود به زنجان فعلی یا ارزنجان قبلی گریخت وبا افزودنه شدن تعداد حدود هزار وپانصد مرید دیگر به گیلان ودر نهایت به قلعه معروف در اردبیل وسرانجام حکومت رو در دست گرفت، لازم به ذکر است که تمام اختلافات قارا یا قره قویونلوها با آق قویونلو ها به خاطر صوفی گریهای آق قویونلو ها بود که قارا قویونلوها به شدت با آن مخالف بودند، اما متاسفانه با اتحاد تیموریها وکردان وآق قویونلوها با شکست دادن قارا قویونلوها ، ، صوفی گری بنیانگذاری وتا به امروز هم ادامه دارد،

قاراقان نام منطقه ائی در حدفاصل شهرستانهای ساوه ، بوئین زهرا ، آوج، قیدار و رزن میباشد.
قاراقان بمعنای خون سیاه وکبود با توجه به سرمای شدید منطقه کوهستانی قاراقان که باعث کیودی گونه وچهره ساکنین این منطقه میشده به قاراقان اشتهار پیدا کرده

بپرس