قاذورات

/qAzurAt/

معنی انگلیسی:
ordure, dirt

لغت نامه دهخدا

قاذورات. ( ع اِ ) ج ِ قاذورة. || پلیدیها ونجاستها ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ناپاکیها. ( ناظم الاطباء ) : امیر ناصرالدین بفرمود تا بعضی از قاذورات در آن چشمه انداختند. هرکس که از این قاذورات تناول کردی بر جای بیفتادی و جان بدادی. ( ترجمه ٔتاریخ یمینی ). اوراق قرآن در میان قاذورات لگدکوب اقدام و قوائم گشت. ( جهانگشای جوینی ). و در فارسی این جمع را چون مفردی بکار برند و آن دشنامی است جوانانی را که بیش از حد و سن خویش کنند، یا مدعی باشند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) قاذوره پلیدیها نجاستها .

فرهنگ عمید

= قاذوره

پیشنهاد کاربران

بنابر نوشته های فرهنگ های واژگان ، قاذورات جمع قاذوره و به معنی پلیدی ها، ناپاکی‎ها و نجاسات است. در اصطلاح نیز کنایه ای بر ای اشاره به افراد و اشخاص به کلی بی ارزش و فاقد وجاهت و جایگاه ( البته از دید گوینده ) می باشد.
بی ارزش، اشیاء یا افراد بی ارزش
کنایه از بی اهمیتی و به حساب نیامدن.

بپرس