قاده

لغت نامه دهخدا

قاده. [ دَ ] ( ع اِ ) ج ِ قائد. رجوع به قائد شود : فریدون غوری نام که سروری از جمله قاده سلطان بود. ( جهانگشای جوینی ).

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) جمع قائد ( قاید ) .

فرهنگ عمید

= قائد

پیشنهاد کاربران

قوم هزاره واژه ی "قاده" را در مورد سخره سنگهای ایستاده در شاخ کوه های مرتفع و نیمه مرتفع استفاده و بکار می برد. ونیز "کوه قَرخ" هم می گویند.
قاده به معنی اندازه است.

بپرس