قادات

لغت نامه دهخدا

قادات. ( ع اِ ) ج ِ قادة : چون ملک ایرانشهر بگرفت جمله ابناء ملوک و بقایا و عظماء و سادات و قادات و اشراف اکناف به حضرت او جمع شدند. ( نامه تنسر ). رجوع به قادة شود.

فرهنگ فارسی

جمع الجمع قائد
( صفت اسم ) جمع قائد ( قاید ) .

فرهنگ عمید

= قائد

پیشنهاد کاربران

جمع قائد
پیشوایان
بزرگان
. . . و چون عوام تبریز به جهت کشته شدن تنی دو از سادات و قادات آن ولایت با جناب آقا سید محمد مجتهد سوء ادب پیشه کردند. . .
روضه الصفا

بپرس