قاتمه


معنی انگلیسی:
sackmaker's thread, sackmakers thread

لغت نامه دهخدا

قاتمه. [ م َ /م ِ ] ( ترکی ، اِ ) رشته ای از موی خشن بافته. طنابی است از موی. بز مو. تاب. ثناء. ثنایه. رجوع به همین کلمه شود. نوعی رسن از پشم خشن تافته باریکتر از طناب.

فرهنگ فارسی

رشته، رشته پشمی ض یم
( اسم ) ۱ - موی دم یا یال اسب و استر ۲ - رشته و طنابی که از موی دم و یال اسب و استر بافند بزمو تاب .

فرهنگ معین

(مَ یا مِ ) [ تر. ] (اِ. ) ۱ - موی دم و یال اسب و استر. ۲ - رشته و طنابی که از موی دم و یال اسب و استر بافند، بزمو، تاب .

فرهنگ عمید

۱. رشته.
۲. رشتۀ پشمی ضخیم.

گویش مازنی

/ghaatme/ نخی که از کنف تهیه شود

واژه نامه بختیاریکا

( قاتمه + ) نخی از جنس مو

پیشنهاد کاربران

قاتمه کلمه ای تورکی است که از فعل قاتماق به معنی اضافه کردن گرفته شده ریشه آن قات بوده وقتی پسوند مه بدان اضافه میشود به صورت قاتمه و به معنی طنابی در می آید که که از موی اسب و قاطر می بافند در لغتنامه های دهخدا معین و شاهمرسی تورکی قید شده است
قاتمه: بزمو. رشته ی پشمی. نخ پشمی یا کنفی.
نمونه:یک پشت ناخن پرده، نخ قاتمه که نیست ( کلیدر ج ۹ص ۲۶۳۹ ) محمدجعفر نقوی
قاتمه یا قاتما امروزه در زبان ترکی به نخ گفته می شود.

بپرس