قاتر

لغت نامه دهخدا

قاتر. [ ت ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از قتر. کسی که نفقه را بر عیال تنگ گیرد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || لحم قاتر؛ گوشت پخته شده در دیگ که بوی آن پراکنده و منتشر گردد. ( ناظم الاطباء ). || جوب قاتر؛ سپر نیکواندازه. || پالان و زین نیکوساخت و نیکونشست که پشت سطور را از ریش نگاهدارد. ( منتهی الارب ).

قاتر. [ ت ِ ] ( اِ ) قاطر. بغل است که آن را استر نامند و به هندی چخر. ( فهرست مخزن الادویه ).

پیشنهاد کاربران

زاده شده از اسب و الاغ که مادرش اسب است و پدرش الاغ
بچه اسب و الاق
متضاد :به جز چهارپایان
استفاده از قاتر برای حمل بار بسیار سنگین اسن

بپرس