قابوک
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
دوست گرامی یاد باشه من این دادم بدن اینکه بخوان سر کسی منت بگذارم
قابوک. ( ترکی ، اِ ) قابور. مخارجه عمارت. ناودانی که بر کناره های بام سازند تا آب باران بر آن سیلان کند. ( برهان ) . رجوع به قابور شود.
منبع. لغت نامه دهخدا
قابوک. ( ترکی ، اِ ) قابور. مخارجه عمارت. ناودانی که بر کناره های بام سازند تا آب باران بر آن سیلان کند. ( برهان ) . رجوع به قابور شود.
منبع. لغت نامه دهخدا
قابوک کلمه ای تورکی است که به معنی پوسته پوشش بیرونی وناودان بیرون عمارت است لغتنامه های دهخدا و شاهمرسی