لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
قابل قبول، پذیرفتنی، قابل وصول، دریافت کردنی، بروات وصولی
نزدیک، در دسترس، دست یافتنی، قابل وصول، دستیابی پذیر، امادهء پذیرایی، حی و حاضر، دم دستی
دست یافتنی، قابل وصول، موفقیت پذیر، قابل تفریق
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
قابل رسیدن