محسوس، قابل درک، ادراک شدنی
زیرک، با هوش، مطلع، بصیر، قابل درک، وارد بکار
دانستنی، قابل درک
قابل درک، دریافتنی
قابل درک، قابل تحقق، تحقق پذیر، نقد شدنی
قابل درک، تصور کردنی، تصوری، قابل تصور، انگاشتنی، وابسته به تصورات و پندارها
قابل درک، تصور کردنی، تصوری، قابل تصور، انگاشتنی، وابسته به تصورات و پندارها
قابل درک، قابل کشف، خوانا، کشف شدنی